برترین برخورد با بیمار صعب العلاج
به گزارش وبلاگ بهابادی، تا وقتی بیمار مبتلا به بیماری صعب العلاج زنده است، هرگز نمی توان به طور قطع و یقین زمان مرگ او را مشخص کرد. مرگ، زمانی قطعی می گردد که قلب از حرکت بیفتد یا مرگ مغزی رخ دهد و برگشت بیمار باوجود کوشش تیم پزشکی،

نویسنده: دکتر کیارش آرامش*
چه چیزهایی را اخلاقا باید به بیمار گفت و چه چیزهایی را نه؟
تا وقتی بیمار مبتلا به بیماری صعب العلاج زنده است، هرگز نمی توان به طور قطع و یقین زمان مرگ او را معین کرد. مرگ، زمانی قطعی می گردد که قلب از حرکت بیفتد یا مرگ مغزی رخ دهد و برگشت بیمار باوجود کوشش تیم پزشکی، امکان پذیر نباشد.بسیاری از بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته که پزشکان معتقد بوده اند چند صباحی از عمرشان باقی نمانده است، سال های سال بعد از تشخیص بیماری زندگی نموده و کاملا بهبود یافته اند. این موضوع در اخلاق پزشکی، با اسم حقیقت گویی مطرح است و شامل 2 مرحله است.
امروزه در جهان از دیدگاه اخلاق پزشکی، اتفاق نظر وجود دارد که بیمار حتما باید از بیماری و سرنوشتی که در انتظار اوست، اطلاع کافی داشته باشد و این مساله را حق هر بیماری می دانند. بعضی از خانواده ها برای اینکه بیمار روزهای آخر عمرش را با آرامش سپری کند، بیماری اش را از او پنهان می نمایند ولی به دلایل زیادی نباید این کار را انجام داد، از جمله اینکه شاید بیمار بخواهد برای روزهای آخر عمرش برنامه ریزی کند و مثلا به تماشا بستگان برود، کارهای نیمه تمام را به اتمام برساند یا وصیت نامه خود را تنظیم کند.بهتر است پزشک و اطرافیان در شرایط ایده آل در خصوص بیماری، با بیمار صحبت نمایند و نه اینکه خود او ناگهانی متوجه این مساله گردد و مثلا هنگام شیمی درمانی پرستار از او بپرسد از کی مبتلا به سرطان شده اید؟ این نوع اطلاع یافتن در حقیقت برای بیمار شوک سنگینی است و به مراتب آسیب های روحی و روانی شدیدتری را در پی خواهد داشت.
گفتن حقیقت به دیگران را برعهده بیمار بگذارید
موضوع بسیار مهم دیگری که در اخلاق پزشکی مطرح می گردد، اطلاع بستگان و دوستان از بیماری است. گاهی اطرافیان از قبیل همسر، پدر و مادر، بستگان و حتی همسایه ها از بیماری اطلاع دارند و خود بیمار همچنان بی اطلاع است. اخلاق حکم می نماید اطلاع دیگران از بیماری فرد حتما با اجازه خودش باشد. نگفتن حقیقت به بیمار یا گفتن حقیقت به دیگران بدون اجازه گرفتن از بیمار، نقص حقوق بیمار محسوب می گردد. مطالعه های صورت گرفته نشان داده بیشتر بیماران تمایل دارند از بیماری شان مطلع باشند و با میل خودشان با دیگران در این باره صحبت نمایند.تصمیم برای ادامه زندگی با کیست؟
در کشورهای پیشرفته، بیماران وصیت نامه پزشکی پر می نمایند. این وصیت نامه به گونه ای تنظیم می گردد که در صورت ایست تنفسی یا ایست قلبی، احیا و اقدام برای برگرداندن بیمار با توجه به وصیت نامه، به عهده پزشک گذاشته می گردد ولی اگر بیمار تمایلی به ادامه زندگی نداشته باشد و به کما برود، گروه پزشکی هیچ اقدامی انجام نمی دهند تا فوت کند، ولی از نظر شرعی و حقوقی این وصیت نامه هنوز جایگاهی در کشور ما ندارد و وقتی بیمار قدرت تصمیم گیری ندارد، تصمیم به عهده نزدیک ترین اقوام گذاشته می گردد تا براساس مصالح بیمار عمل گردد.لزوم استقرار کمیته های اخلاقی در بیمارستان
در هر بیمارستانی ضروری است کمیته های اخلاقی مستقر باشند و در مواقعی که اطرافیان بیمار سردرگم هستند و قدرت تصمیم گیری ندارند، به آنها یاری نمایند تا بتوانند برترین تصمیم را بگیرند. گاهی بیمار دچار سرطان متاستاتیک است و هیچ امیدی هم به زنده ماندنش نیست ولی اطرافیان کوشش می نمایند حتی با هزینه های بسیار بالا او را دوباره به زندگی برگردانند. این زمان برای آنها بسیار حساس است و اغلب تنش زیادی دارند. اقدام های غلط و احساسی می تواند بار سنگینی بر دوش خانواده ها بگذارد. خوشبختانه در کشور ما گام هایی برای استقرار کمیته های اخلاقی در بیمارستان برداشته شده است ولی هنوز در بیمارستان ها این وظیفه به عهده گروه پزشکی گذاشته می گردد. گروه پزشکی موظف هستند با مشورت و مطلعی دادن به خانواده بیمار، در خصوص برترین و صحیح ترین روش با آنها صحبت نمایند. درمان درست، یک باید اخلاقی است و عدم انجام آن یک نباید اخلاقی.اتانازی فعال و غیرفعال
اتانازی فعال:
پزشک اقدامی انجام می دهد که باعث مرگ بیمار گردد این در مواقعی است که درد و رنج بیمار غیرقابل تحمل است و هیچ امیدی به زندگی او نیست و در این حالت بیمار هم قادر به تصمیم گیری نیست. اتانازی فعال فقط در 2 یا 3 کشور جهان انجام می گردد و در بقیه کشورها غیرقانونی و ممنوع است.اتانازی غیرفعال:
عدم آغاز درمان به موقع یا قطع عملیات احیای قلبی -عروقی یا قطع داروهایی که برای حفظ حیات بیمار ضروری است، برای اینکه مرگ بیمار تسریع گردد.پی نوشت ها:
* متخصص پزشکی اجتماعی، استادیار و معاون پژوهشی مرکز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی دانشگاه تهران
منبع : هفته نامه سلامت/ج
منبع: راسخون